
به گزارش روابط عمومی مرکز رسانه و جریان سازی حوزه هنری انقلاب اسلامی استان سمنان، نشست تجربه تولید کتاب "فرنگیس" با حضور راوی کتاب سرکار خانم فرنگیس حیدرپور و نویسنده این کتاب، سرکار خانم مهناز فتاحی در تاریخ 4 اردیبهشت ماه 1402 در عمارت تاریخی ترنج سمنان برگزار شد.
در این نشست که با حضور هنرمندان و علاقه مندان ادبیات پایداری برگزار شد، خانم حیدرپور به بیان خاطرات زندگی خود در دوران دفاع مقدس و روایت داستان های نوشته شده در کتاب پرداخت و مهناز فتاحی بعنوان نویسنده این کتاب تجربه خود را از مصاحبه، تدوین، تنظیم، ویراستی تا مرحله چاپ را در اختیار هنرمندان حوزه هنری و علاقه مندان حوزه فرهنگ و مطالعات پایداری گذاشت.
کتاب فرنگیس، خاطرات فرنگیس حیدرپور اثر برگزیده جایزه کتاب سال دفاع مقدس به قلم مهناز فتاحی است که به روایت خاطرات زنی شجاع که در مقام دفاع توانست سرباز دشمن را اسیر کند و نیروی دشمن را به خاک و خون بکشاند، میپردازد. رهبر انقلاب در سفرشان به کرمانشاه به این بانوی بزرگ اشاره کرده بودند و بر ثبت خاطراتش تاکید داشتند.
فرنگیس حیدرپور زنی کرمانشاهی است که از قضا در روستایی نزدیک غرب گیلان زندگی میکند، رفتارش پر ابهتتر از تندیس تبر به دستش در کرمانشاه و دلی مهربان دارد. فرنگیس برای سالیان سال خسته و کلافه از دوربین و مصاحبه زیر بار تعریف خاطراتش نمیرفت تا این که بالاخره در این کتاب حاضر به روایت بخشی از حوادثی شد که در طی سالیان جنگ بر وی گذشته است.
در سال 1359 پس از حمله عراق به روستای اوازین، مردم به درههای اطراف فرار میکنند. فرنگیس که در آن زمان 18 سال داشت شب هنگام همراه برادر و پدرش جهت تهیه غذا به روستا باز میگردند. اما در طول راه پدر و برادر فرنگیس ضمن درگیری با عوامل عراقی کشته میشوند و فرنگیس در پی برخورد با دو سرباز عراقی بدون داشتن سلاح گرم، با تبر پدرش با سربازان درگیر شده، یکی را کشته و دیگری را با تمام تجهیزات جنگی اسیر میکند و به مقر فرماندهی ارتش ایران تحویل میدهد.
کتاب فرنگیس در 12 فصل تنظیم شده که با یک مقدمه شروع میشود و پایان بخش آن «کلام آخر» است. فصل اول به دوران کودکی راوی میپردازد که در آن از جنگ و پیامدهای آن خبری نیست اما سایه فقر و محرومیت در جایی که فرنگیس و خانوادهاش زندگی میکنند به خوبی مشهود است. او در این فصل ماجرایی را تعریف میکند که قرار بوده به رغم مخالف خود به عقد یک مرد عراقی در شهر خانقین درآید که با دخالت گرگینخان، از بزرگان فامیل از اتفاق ناخواسته پیشگیری میشود.