تجربه های مدیریتی موفق را تسری دهیم

تجربه های مدیریتی موفق را تسری دهیم
با نگاهی به ساختار مراکز حوزه هنری در استان‌های کشور در می یابیم که تقریبا تمامی افرادی که به عنوان کارمند در بخش های هنری مشغول به فعالیت هستند، خود از هنرمندان همان رشته هنری اند که مسوولیت انجام امور اداری آن بخش را نیز به عهده دارند.
چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۱:۴۲
کد خبر :  ۲۴۵۶۰

با نگاهی به ساختار مراکز حوزه هنری در استان‌های کشور در می یابیم که تقریبا تمامی افرادی که به عنوان کارمند در بخش های هنری مشغول به فعالیت هستند، خود از هنرمندان همان رشته هنری اند که مسوولیت انجام امور اداری آن بخش را نیز به عهده دارند. شاهد این مدعا نمایشگاهی از آثار تجسمی مسئولین هنرهای تجسمی در مراکز استانی حوزه هنری است که چندی پیش در گالری ابوالفضل عالی برگزار شد. همینطور مسوولین واحد ادبیات مراکز استانی و کارشناسان حوزه نمایش و موسیقی این مراکز نیز وضعیتی مشابه مسوولین واحد تجسمی داشته و جزو هنرمندان شناخته شده استان خود هستند. مقصود از طرح این موضوع رسیدن به چند برداشت و نتیجه است. اول اینکه این شیوه جذب نیرو نشانگر آن است که مدیران ارشد حوزه هنری با درکی درست از اهداف و مسوولیت های حوزه هنری و چشم انداز این نهاد فر هنگی هنری، به تعریف صحیحی از جذب نیروی انسانی رسیده اند و با انتخاب و بکارگیری افرادی که علاوه بر تحصیلات و صلاحیت های متعارف برای تصدی امور هنری، همگی دستی بر آتش هنر دارند. شاید از مهمترین ویژگیهای این حسن انتخاب اشراف و آشنایی فرد مسوول با ابعاد و پیچیدگی های پیدا و پنهان آن رشته هنری باشد؛ چراکه خود او نیز به واسطه دغدغه و فعالیتش در آن رشته هنری با تهدید ها و فرصت ها و مشکلات و ظرفیت های آن رشته آشناست. درک صحیح از مشکلاتی که احیانا هنرمندان در استان با آن روبر هستند واطلاع از زیر و بم امور باعث خواهد شد تا برنامه ریزی و تصمیم گیری و نیز تعامل با هنرمندان در سطحی قابل قبول اتفاق بیفتد.

مطمئنا با اتکاء به این شیوه، فعالیت ها و برنامه های مراکز و نهادهایی چون حوزه هنری می تواند ضمن جلب اعتماد هنرمندان جوان و پیشکسوت، زمینه ساز فعالیت ها و برنامه هایی باشد که بازدهی و تاثیرگذاری آنها با یک تضمین همراه باشد. مزیت دیگری که می توان برای این شیوه اداره امور هنری برشمرد، چشم اندازی است که امیدواری و انگیزه را در هنرمندان جوان و پیشکسوت بیش از پیش افزایش می دهد؛ به این معنا که با استمرار این استراتژی سطح اعتماد جامعه هنری نسبت به ساختار تشکیلاتی سازمان های فرهنگی هنری ارتقاء یافته و این اطمینان به ایشان داده می شود که اداره امور فرهنگی کشور به دست افرادی از جنس خود آنها واگذار شده است، مدیران و مسوولین هنرمندی که خود عضوی از همان جامعه هنری هستند و در درک شناخت فضای هنری کشور صاحب نظر و مورد وثوق هستند.

این هنرمندانِ مسوول قادر خواهند بود تا نقش پل ارتباطی بین هنرمندان و تصمیم‌سازان امور هنری از یک سو و ارتباط میان مردم و جامعه هنری را به شکلی صحیح و موثر ایفا نمایند تا از آن طریق برنامه های فرهنگی هنری در کشور با حداقل هزینه و انحراف و با حداکثر تاثیرگذاری به مرحله اجرا درآمده و از این رهگذر هم هنرمندان و هم آحاد مخاطبان جامعه منتفع شده و سطح فرهنگ عمومی ارتقاء یابد.

محمدرضا زنگنه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  

ارسال نظر