گاهی حس دوست داشتن و عشق ورزیدن را می توان در قالب شعر، نقاشی، داستان، فیلم، تئاتر، موسیقی و یا هر مدیوم دیگری خلق و ایجاد کرد. انتخاب هریک از قالب های یادشده صرفا یک انتخاب از سوی هنرمند است که بر اساس توانمندی ها و استعدادها و تجربه آموزی هایش، برای انتقال هنر خود از آنها بهره می برد. از این منظر هنر آفرینشی است که در قالب اثر هنری و با اشکال متنوعی از شیوه های ارائه که پیشتر به آنها اشاره شد، به دامنه ای از مخاطبان ارائه می شود.
سرشت انسان با خیر و شر عجین شده است. از یک سو ملائک انسان را به پاکی و نیکی رهنمون می کنند و از سویی وسوسه های شیطانی پلیدی و ناپاکی را در وجود انسان می دمند. هر چه در عالم واقع بروز یافته و هر آنچه که ذهن انسان بدان اندیشیده، سوژه ای برای هنرنمایی است.
هنرِ برآمده از ذهن زیبا اگر با سر سوزن ذوق و استعدادی درهم آمیزد، دستاویزی برای برانگیخته کردن احساسات پاک و رقیق انسانی و ارتقاء فرهنگ و اخلاقِ برخوردارانِ آن هنر می شود و اگر هنری آلوده به شر و برآمده از ذهن بیمارِ خالقش باشد و شوربختانه این بارهم مزین به ظواهر خوش آب و رنگ صورت زیبا باشد، بی گمان مخاطبانش را متمایل به شر می کند و ایشان را ناخودآگاه به ورطه ناپاکی و بدی می کشاند. فارق از بحث هنر ابزاری و غیر ابزاری و نظریه های پرشمار اندیشمندان و فلاسفه و صاحبنظران پیرامون ذات هنر و وجود یا عدم وجود ارتباط میان هنر و اخلاق، اگر معتقد به تعریف هنر برای اجتماع باشیم و نه هنر برای هنر، و اگر هنر را تعهدی از جانب هنرمند در قبال جامعه و دنیای پیرامون او قلمداد کنیم، در این صورت تمایز میان آثار هنری برآمده از نیات معطوف به خیر و نیکی در مقابل آثار هنری فاقد ارزشهای اخلاقی و انسانی و چه بسا دارای محتوای ضد بشری و اخلاقی، امری بدیهی خواهد بود.
با این استدلال می توان نتیجه گرفت هنر مفهوم و پیامی است که از طریق قالب های متنوع، در لفافه ای از زیبایی و برانگیختگی احساسات و عواطف انسانی بروز می یابد؛ پس این نیت هنرمند یا سفارش دهنده اثر هنری است که می تواند در نقاب اثری خوش آب و رنگ، حامل محتوا و پیامی خیر یا شر باشد.